درباره چند چیز

نوامبر 18, 2007

1- من از تمامی مواضع خودم نسبت به حکومت اسلامی توبه کردم!!!لامصب رو هرچی دست میذاره طلا میشه.میگی نه؟پس خیلی خری! در پی منع مارکز خوانی در تهران نسخه اینترنتی و رایگان کتاب «خاطرات روسپیان سودازده من»(Memories of My Melancholy Whores) منتشر شد! هزار مرتبه شکر.-فکر کنم می فهمید که باید رو اسم کتاب کلیک کنید؟!-

2- موضوع بعد اینکه این مطلب رو بخونید!

…کامنت های بسیار جالبی دارد که توصیه میکنم حتما بخوانید.

…یکی از کامنت ها حکایتی را می گوید:
پیرزنی هر روز صبح به بیرون از خانه میرفت و فریاد میزد “خدایا ازت ممنونم”
یک مرد که به خدا اعتقاد نداشت ودر همسایگی بود، بعد ازاو فریادمی زد“خدایی وجود ندارد”
مدتی هرروز هردو اینکاررامی کردند. یک روز پیرزن بیرون می آید ومی گوید: “خدایا ازت ممنونم، من چیزی برای خوردن ندارم لطفا به من روزی برسان، ای خدای من! “
فردای آنروز وقتی بیرون رفت دید دو سبد پر از غذا روبروی خانه اش است، از خوشحالی فریاد زد: “خدایا ازت ممنونم. خدا روزی من را رساند.”
همسایه بی خدا از خانه بیرون پرید و داد زد: “خدایی وجود ندارد، من اون غذاها را برای تو خریدم.”
پیرزن دستانش را رو به آسمان کرد و فریاد زد: “خدایا ازت ممنونم که غذا برای من فرستادی و این شیطان را فرستادی تا پول آنرا بدهد!”

3- من موندم تو کار بعضی ها !!!آخه یکی نیست بگه دونه-ات نبود آب-ات نبود؟چه-ات بوده که این حماقت رو کردی؟شما تصور بفرمایید که رفیق ِ تیزهوش وهم کلاسی من که داریم آخرین سال ریاضی رو میگذرونیم یه هو زده زیردلش و داره میره رشته انسانی. هدفش چیه؟ میخواد بره جامعه شناسی سیاسی بخونه!من بهش میگم آخه فردای قیامت که ازت پرسیدن چرا از این ودیعه(هوش سرشار)درست استفاده نکردی چه گهی میخوای بخوری؟(آخه طرف مثل خر به همه توهماتی که شما فکر کنی اعتقاد راسخ داره!)میگه میخوام به مردم خدمت کنم. منم بهش گفتم:هرجور میخوای… (ولی اگه اصل اش رو بخواین آخرش میشه یه شاشی مثل بقیه مسئولین!!!!)(از ادب به در شدم ولی خب اعصابم خوووووووووورد شد!)

7 پاسخ to “درباره چند چیز”

  1. myminimals Says:

    راحت باش عزیزم اینجا وبلاگ خودته

  2. بیخن Says:

    کجا رو باید فشار داد؟
    راستی میگم! چند وقته مثل اینکه زیادبی پر کار شدی!! استراحتی به خودت بده؟ از دوستت چه خبر؟

  3. فرهاد Says:

    ممنون برای کتاب. دنبالش بودم.

    نکته ی لپی: ملانکولی یه سی هم داره

  4. آریابد Says:

    توی کشوری که تیتراژ کتاب ها به زحمت به 1500 میرسد یه کتاب با تیتراژ 5500 ظرف 2 هفته به چاپ دوم می رسه.جنجال بنتون ماه پیش یادته؟
    ایمان و امان به سرعت برق و باد می رفت که مومنین رسیدند.
    مدل رفیق شما رو متاسفانه من در خانواده دارم حتی با غلظت بیشتر!

  5. اسی Says:

    سلام
    کی داره میره انسانی؟ازین چیزا نداشتیم که!
    یک جوری حرف میزنی انگار نون شبت تلیط با گارسیا مارکزه…
    من یه کتاب صد سال تنهایی اینو خوندم هیچی نفهمیدم…
    راستی رئالیسم جادوئی مارکز یعنی چه؟

  6. hooman Says:

    سلام خانوم شایگان
    با اجازه بی اجازه شد
    خواستم بگم لینک وبلاگتونو در گندم گزاشتم
    بابت کتاب هم ممنوم
    دنبالش بودم!

  7. سالومه شایگان Says:

    1-«من یه کتاب صد سال تنهایی اینو خوندم هیچی نفهمیدم…»

    به خاطر همین کتاب نوبل ادبی گرفت مارکز.پس اشکال ازکتاب نیست.خودت رو اصلاح کن…!

    2-اشتباه تایپی اصلاح شد. ممنون.


بیان دیدگاه